- ۰ نظر
- ۲۲ دی ۹۴ ، ۰۱:۰۳
مهدی رجب زاده پلی میکر خلاق و با اخلاق تیم ذوب آهن تعطیلات نیم فصل لیگ را همراه با خانواده به آمریکا سفر کرد
عکس فوتبالیست ایرانی و همسرش در نیویورک
عکس فوتبالیست ایرانی و همسرش در نیوجرسی
رنگ موهای شب رنگ
رنگ موهای شب رنگ
رنگ موهای شب رنگ
رنگ موهای شب رنگ
رنگ موهای شب رنگ
اهل دانشگاهم ، روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم ، خرده عقلی ، سر سوزن شوقی
اهل دانشگاهم ، پیشه ام گپ زدن است
گاه گاهی می نویسم تکلیف
می سپارم به شما
تا به یک نمره ناقابل بیست
که در آن زندانی ست ، دلتان زنده شود
چه خیالی چه خیالی می دانم
گپ زدن بیهوده است
خوب می دانم دانشم بیهوده است
استاد از من پرسید
چقدر نمره زمن می خواهی
من از او پرسیدم ، دل خوش سیری چند
اهل دانشگاهم ، قبله ام آموزش
جانمازم جزوه ، مشق از پنجره ها می گیرم
همه ذرات وجودم متبلور شده است
درسهایم را وقتی می خوانم
که خروس می کشد خمیازه
مرغ و ماهی خواب است
خوب یادم هست ، مدرسه باغ آزادی بود
درس بی کرنش می خواندیم ، نمره بی خواهش می آوردیم
تا معلم پارازیت می انداخت ، همه غش می کردیم
کلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت
درس خواندن آنروز ، مثل یک بازی بود
کم کمک دور شدم از آنجا
بار خود را بستم ، عاقبت رفتم در دانشگاه
به محیط خشن آموزش و به دانشکده علوم سرایت کردم
رفتم از پله کامپیوتر بالا ، چیزها دیدم در دانشگاه
من گدایی دیدم در آخر ترم
در به در می گشت
یک نمره قبولی می خواست
من کسی را دیدم ، از دیدن یک نمره ده
دم دانشگاه پشتک می زد
من نمی خندم اگر دوست من می افتد
من نمی خندم اگر نرخ ژتون را دوبرابر بکنند
و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد
من در این دانشگاه
در سراشیب کسالت هستم
خوب می دانم استاد ، کی کوئیز می گیرد
برگه حذف کجاست ، سایت و رایانه آن مال من است
تریا، نقلیه و دانشکده از آن من است
ما بدانیم اگر سلف نباشد ، همگی می میریم
و اگر حذف نباشد ، همگی مشروطیم
نپرسیم که در قیمه چرا گوشت نبود
کار ما نیست شناسایی مسئول غذا
کار ما نیست شناسایی بی نظمی ها
کار ما شاید اینست که در مرکز پانچ
پی اصلاح خطاها برویم
اهل دانشگاهم ، رشته ام علافیست
جیبهایم خالی ست
پدری دارم ، حسرتش یک شب خواب
دوستانی همه از دم ناباب
اهل دانشگاهم ، قبلهام استاد است ، جانمازم نمره
خوب میفهمم سهم آینده من بیکاریست
من نمیدانم که چرا میگویند مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
وچرا در وسط سفره ما مدرک نیست
کار ما نیست شناسایی هردمبیلی
کار ما نیست جواب غلطی تحمیلی
کار ما شاید این است که مدرک در دست
فرم بیگاری هر شرکت بیپیکر را پر بکنیم
با سرمایه ای معادل 78.9 میلیارد دلار، بیل گیتس، موسس مایکروسافت ثروتمندترین مرد آمریکا است. عجیب نیست که یکی از ثروتمندترین مردان جهان، خانه ای بزرگ و گران قیمت هم داشته باشد.
تقریبا 7 سال طول کشید و 63 میلیون دلار هزینه شد تا بیل گیتس توانست بالاخره خانه رویایی اش، تحت عنوان Xanadu 2.0 را بسازد. Xanadu نام خانه چارلز فاستر کین در فیلم سینمایی تحسین شده Citizen Kane بود. عمارت عظیم بیل گیتس حالا ارزشی معادل 123 میلیون دلار دارد و درون آن پر است از به روزترین تکنولوژی های جهان. این خانه ارزشی برابر با 123.54 میلیون دلار دارد. گیتس در سال 1988، زمین آن را با قیمت 2 میلیون دلار خریداری کرد. وی سالانه حدود یک میلیون دلار نیز مالیات خانه اش را می پردازد.
تخته های این خانه از چوب درخت صنوبر 500 ساله ساخته شده اند. 300 کارگر روی این خانه کار کردند که حدودا 100 نفر آن ها متخصص برق بوده اند.
یک سنسور فوق پیشرفته به مهمانان کمک می کند تا دما و نور هر اتاق را کنترل کنند. در واقع همه جای خانه این سنسورها قرار گرفته اند. اسپیکرها درون دیوار و زیر کاغذ دیواری ها جاسازی شده اند و وقتی موسیقی در حال پخش است، به حرکت شما پاسخ داده و دنبال تان میکند. برای مثال اگر از یک اتاق به اتاق دیگری بروید، موسیقی هم همراه تان می آید
درختان و پوشش گیاهی طبیعی اطراف خانه، مانع ورود آلودگی هوا و افزایش بیش از حد دما می شوند.
استخر مخصوص خانه گیتس هم حتی سیستم صوتی خود را دارد.
یک اتاق مخصوص ترامپولین با سقفی 17 متری هم در این عمارت وجود دارد. یک اتاق سونا، سونا بخار و رختکن جداگانه برای زنان و مردان نیز در این مجموعه وجود دارد.
اتاق پذیرایی بسیار بزرگ با قابلیت پذیرش 150 نفر نشسته و 200 نفر ایستاده از دیگر عجایب عمارت گیتس است 24 سرویس بهداشتی و 10 حمام از واجبات این خانه عظیم است
تئاتر خانگی گیتس می تواند پذیرای 20 مهمان باشد. صندلی هایی راحت، با دسته های نرم و البته ماشین پاپ کورن و اسنک. البته تصویر بالا مربوط به خانه گیتس نیست.
متاسفانه خانه گیتس از مسیر جویباری نمی گذرد، بنابراین راهی جز پدید آوردن یک جویبار مصنوعی نیست. در این رود کوچک چند مدل ماهی هم زندگی می کنند.
شن موجود در ساحل خانه گیتس از کاراییب صادر شده. هر ساله مقادیر عظیمی از شن های کاراییب مستقیما به خانه گیتس فرستاده می شود.
پرتاب تفاله چای از پنجره طبقه دوم یک ساختمان قدیمی، جنایت هولناکی را در منطقه فلاح تهران رقم زد.
قتل به خاطر تفاله چای !
عقربهها ساعت 19 چهارشنبه 16 دیماه را نشان میداد که ناگهان فریادهای وحشتناکی ساکنان خیابان فلاح را به بیرون کشید. 2 مرد با یکدیگر درگیر شده بودند؛ 34 ساله و 45 ساله. یکی از آنها صاحب خانه طبقه دوم بود و دیگری در مغازه املاک طبقه پایین کار میکرد. در همهمه این درگیری، ناگهان صدای خودروی اورژانس در خیابان پیچید و دقایقی بعد نور چراغ گردان خودروی پلیس بود که دیده شد. ماموران اورژانس در محل حادثه مرد 34 سالهای را دیدند که غرق در خون روی زمین افتاده بود. با منتقلشدن این مرد به بیمارستان، تحقیقات پلیسی آغاز شد. در حالی که بررسیهای میدانی در دستور کار ماموران کلانتری 161 ابوذر قرار داشت، مرد 34 ساله در بیمارستان جان باخت. با مرگ این مرد، بازپرس ایلخانی به همراه تیمی از کارآگاهان جنایی پایتخت راهی محل جنایت شدند تا زوایای پنهان ماجرا فاش شود.
بررسیها نشان میداد محمود 45 ساله با ضربات چوب بیسبال، سعید 34 ساله را به قتل رسانده است. محمود در طبقه زیرین خانه سعید در مغازه املاکی مشغول به کار بوده که این حادثه تلخ رخ داده است. وقتی محمود دستگیر شد در بازجوییها به جرم خود اعتراف کرد. او به ایلخانی، بازپرس کشیک ویژه قتل دادسرای جنایی گفت: در طبقه همکف، مغازه املاکی ما قرار دارد. در طبقه بالای املاکی، خانه سعید قرار داشت. غروب بود. بیرون از مغازه ایستاده بودم که احساس کردم سعید از پنجره طبقه بالا یکسری آشغال به بیرون پرتاب کرد که مقداری از آن روی سرم ریخت.
وقتی آشغالها را از سرم برداشتم دیدم سعید تفاله چای را از پنجره به بیرون پرتاب کرده بود. با یکدیگر درگیری لفظی پیدا کردیم که سعید از طبقه بالا خود را به پایین رساند. با هم گلاویز شدیم. او صندلی مغازه را برداشت و به سمتم حمله کرد. بهسختی توانستم خود را نجات دهم. به سمت مغازه رفتم و چوب بیسبالی را که در مغازه داشتم برداشتم. به سمتش حمله کردم و چند ضربه به او زدم. با هم گلاویز بودیم که ناگهان روی زمین افتاد. غرق در خون بود. فقط گوشهای نشسته بودم و نگاه میکردم. جمعیت زیادی جمع شده بود. اورژانس آمد سعید را به بیمارستان برد. نمیخواستم او را بکشم. تصور میکردم که زخمی شده است. وقتی ماموران کلانتری دستگیرم کردند متوجه شدم فوت کرده است.با ادعاهای این مرد، وی برای تحقیقات بیشتر راهی زندان شد.
4 و نیم میلیون تومان پول خانواده را پسر 11 ساله خرج کلش کرد
رئیس پلیس فتای تهران بزرگ گفت : فردی که به پلیس فتا مراجعه کرد که 4 و نیم میلیون تومان از پولش کسر شده بود. 4و نیم میلیون تومانی که آماده کرده بود تا شهریه دانشگاه فرزند بزرگ خانواده را پرداخت کند. بعد از اینکه کلی بررسی کردیم متوجه شدیم فرزند 11 ساله خانه این پول را در بازی هزینه کرده است. سرهنگ محمد مهدی کاکوان، در برنامه تلویزیونی روزآمد دراین باره گفت: الان بازی هایی به نام بازی های آنلاین راه افتاده است که کلش آف کلنز سومین بازی است. مرحله اول کلش آف کینگز بود و بعد از آن کلش آف کلنز آمد. بازی ای است که جذابیت خاصی دارد. افراد می گویند این بازی فراملی است و با گروهی هم پیمان می شوند.
او گفت : بحث سر این است که در برخی موارد برای اینکه امتیازی بگیرند یا ابزاری بخرند نیاز به پول دارند. باید هزینه ای را به یکی از شرکت ها بدهند که این امتیاز را به آنها بدهد. به طور معمول خانواده ها کارهای بانکی خرد مثل پرداخت فیش و قبض را به فرزندان خانه ها سپردند. یعنی رمز کارت را کاملا در اختیار دارند.
مهستان » عکس زیبا و عرفانی سیاوش خیرابی در حیاط حرم امام رضا ( ع )
عکس زیبای خانم نسرین مقانلو پشت صحنه برنامه شام ایرانی در منزل خانم لاله اسکندری
عکس جالب و جدید از خانم مبینا نصیری شبانه در کله پاچه ای